بچه بودم معنی دغدغه و خیلی چیزای دیگه رو نمیدونستم
همش دوست داشتم بزرگتر بشم بیشتر بدونم.
بزرگتر شدم و بیشتر دونستم
کاش هنوز بچه بودم و نادون.
میگفتم بزرگ بشم چنین و چنان میکنم
ولی خواستم چنین کنم چنان سد شد خواستم چنان کنم چنین خواست تلافی کنه سد شد.
بچه که بودم روزا خیلی زود میگذشت و شبا زودتر
ولی هرچه بزرگتر میشم روزا دیر و شبا دیرتر میگذرند.
خدایا خودت تاحالا هوامو داشتی ازین به بعد هم داشته باش که راضی ام به رضایت ولی بدون این روزا خیلی سخت میگذره و اگه قرار سخت تر بگذره تورو خدا بزرگتر نشم.
درباره این سایت